گمشدن مشکوک دختر ایرانی در یونان
تاریخ انتشار: ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۸۳۰۸۱
یکتا جمالی، پدیده وزنهبرداری ایران، «گم» شد؛ گمشدنی که احتمالا همان «پناهندگی» است؛ ولی، چون خبر رسمیاش اعلام نشده، باید به همان «گم» شدن بسنده کرد. دختر ۱۷ ساله وزنهبرداری ایران که مسیر رسیدن به موفقیت را در فضای سخت و کمبود امکانات با سرعت سهساله طی کرد، چند روز اخیر یک بار دیگر نامش را در ورزش ایران جاودانه کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آخرین تصویری که از او منتشر شده، مربوط به همان مدالی است که به دست آورده و بعد دیگر خبر چندانی از یکتا در دست نیست. حتی در سالن رقابتها هم دیده نشده و برای تماشای رقابت دیگر وزنهبردار ایرانی که به هراکلیون سفر کرده، هم اثری از او دیده نشده است. فدراسیون وزنهبرداری هم بیانیهای صادر کرده و گفته که او هتل محل اسکان را ترک کرده و دیگر برنگشته است. همین روز گذشته زهرا پورامین، سرپرست نایبرئیس زنان فدراسیون وزنهبرداری، هم خبر گمشدنش را تأیید کرده و گفته که رئیس فدراسیون وزنهبرداری در یونان مانده به این امید که یکتا را پیدا کند و به ایران برگرداند: «نمیدانم چه اتفاقی افتاده؛ اما «علی مرادی» رئیس فدراسیون در یونان است تا بتواند یکتا جمالی را به ایران بازگرداند. البته در این زمینه رایزنیهایی با خانواده جمالی شده است تا بتوانیم او را به کشور برگردانیم».
سناریوی گمشدن یکتا جمالی در یونان دقیقا شبیه به ماجرای گمشدن شقایق باپیری در آذر ۱۴۰۰ است؛ شقایق که به همراه تیم ملی هندبال راهی اسپانیا شده بود، هتل تیم ملی را ترک کرد و برنگشت. اندکی بعد پلیس محلی، گمشدن او را تأیید کرد و گفت که خبری در این مورد به دستش رسیده؛ ولی نمیتواند آن را تأیید کند. گمشدن شقایق درست بعد از ناپدیدشدن چهار ورزشکار کامرونی در اسپانیا رقم خورد که مشخص شد همگی به هدف پناهندگی، هتل محل اقامت تیمهایشان را ترک کردهاند.
درحالیکه فدراسیون هندبال ایران خبر داد که یکی در اسپانیا مانده تا شقایق را به تهران برگرداند، انتشار یک ویدئو از ملیپوش هندبال نشان داد که گمشدنی در کار نیست. باپیری با انتشار ویدئویی گفت که نه دزدیده شده و نه گم شده است؛ بلکه فقط درخواست پناهندگی به یکی از کشورهای اروپایی داده است. او گفت: «دلیلم برای پناهندگی داشتن آینده بهتر در ورزش و پیشرفت ورزشی بوده است. کل زندگیام به دنبال ورزش بودهام و هیچ وقت به دنبال سیاست نبودم. من ورزشکار هستم و نه چیز دیگری». باپیری البته شایعهای را که عنوان شده در ایران یکی از اعضای خانواده او بازداشت شده، هم تکذیب کرد و گفت خانوادهاش اصلا تحت فشار نیستند و نباید به این شایعات توجه کرد. با این حال، شقایق باپیری، اندکی بعدتر در گفتگو با یکی از رسانههای آنطرف آبی، درباره دلیل جداییاش از اردوی تیم ملی زنان ایران در اسپانیا توضیحات بیشتری داد و دلایل متعددی را برای آن برشمرد.
با کنارهمگذاشتن این دو مورد میشود انتظار داشت که بهزودی خبر رسمی پناهندگی یکتا جمالی هم منتشر شود؛ دختر ۱۷ساله متولد سده لنجان که از او بهعنوان دختر تاریخساز وزنهبرداری ایران یاد میشود. کار بزرگی که یکتا جمالی به غیر از مدال نقره اخیرش برای ایران انجام داده، کسب نخستین مدال جهانی تاریخ وزنهبرداری زنان ایران است. او در ۱۶سالگی و در اولین تجربه حضورش در میادین بینالمللی غیرمنتظرهتر از چیزی که همه فکرش را بکنند، ظاهر شد. کسب سه مدال برنز یکضرب، دوضرب و مجموع، افتخار بزرگی بود که یکتا آن را در رقابتهای ازبکستان به نام خود کرد.
یکتا جمالی در شرایطی بهعنوان پدیده وزنهبرداری خودش را مطرح کرد که چندان آشناییای با این رشته نداشت. او گفته به واسطه علاقه خواهرش به وزنهبرداری به این رشته آمده و هندبال را کنار گذاشته است. چند ماه بعد از شروع کارش در وزنهبرداری و فعالیت زیر نظر مربیان در مسابقات المپیاد سنندج مدال طلا میگیرد و به تیم ملی نوجوانان دعوت میشود. او در اولین اعزام برونمرزیاش به آن افتخار مهم دست یافت که شرحش در بالا عنوان شد.
اگرچه تا زمان نگارش این مطلب خبری رسمی مبنی بر پناهندگی او اعلام نشده؛ ولی ظاهرا بیتوجهی یا کمتوجهی به ورزش زنان در ایران، خاصه ورزشهای انفرادی و مدالآور که نیاز به حمایت بیشتر دارد، میتواند دلیل اصلی تصمیم یکتا جمالی باشد. در مقام مقایسه و با توجه به سن و سال این وزنهبردار ایرانی، پناهندگی او مهمتر از پناهندگی شقایق باپیری برای ورزش ایران است؛ چون این جوان ۱۷ساله، آینده بسیار روشنی در پیش داشت. او قبلا از نبودن امکانات در زادگاهش گلایههای تندی کرده بود و از نبودن امکانات گلایه داشت: «در شهرستان متأسفانه شرایط اصلا خوب نیست؛ سالنی که در آن تمرین میکنیم، قدیمی و فرسوده است. خانمها اصلا سالن مجزا برای تمرین ندارند. ما با مردان مشترکا در یک سالن تمریناتمان را انجام میدهیم. به خاطر همین موضوع سانسهای تمرینمان با آقایان خیلی تداخل پیدا میکند و، چون همیشه در همهجا اولویت با مردان است، ما باید در بدترین ساعت ممکن به سالن برویم. فکرش را بکنید الان فصل گرماست؛ اما ما باید ساعت ۱۴:۰۰ تا ۱۶:۰۰ آنجا تمرین کنیم. فکر نمیکنم هیچ جای دنیا ورزشکارانشان در این ساعت تمرین کنند».
فارغ از این موضوعات نگاه به وزنهبرداری زنان در ایران هم چندان مثبت نیست. هرچند این ورزش نوپا به نظر میرسد؛ ولی متأسفانه سختگیریهای اولیه درباره پوشش زنان، نگاه غیرعلمی به این ورزش و اظهارات غیرکارشناسانه درباره این رشته برای بانوان و نبودن امکانات برای آنها، کار در این رشته را در سالهای اخیر دشوار کرده بود. هنوز زمان زیادی از اظهارنظر جنجالی داریوش ارجمند درباره وزنه برداری زنان که جنجالیزیادی در پی داشت نمیگذرد؛ او قبلا در مصاحبهای ویدئویی گفته بود: «خدا زن را برای وزنهبرداری نیافریده و زنی که وزنه میزند دیگر زن نیست. وزنهزدن زنان باعث افتادگی رحم و ازدستدادن قدرت باروری آنها میشود. زن باید مادر شود». نکته درخورتوجه و غیرکارشناسانه صحبتهای این هنرمند جایی بود که به مباحث فنی و رکوردهای این رشته اشاره کرد: «حسین رضازاده ۲۷۷ کیلوگرم وزنه زده است و یک خانم باید ۲۵۰ کیلوگرم وزنه بزند تا به جای اینکه بهترین مادر دنیا شود، بهترین وزنهبردار جهان شود». اطلاعات آقای بازیگر حتی درمورد رکوردهای وزنهبرداری هم درست نبود؛ چراکه بیشترین وزنهای که حسین رضازاده زده ۲۷۷ کیلوگرم نیست و ۲۶۳.۵ کیلوگرم بوده است. سنگینترین وزنه ۲۷۰ کیلوگرم بوده که لاشا تالاخادزه وزنهبردار گرجستانی در تمرین بالای سر برده است. نکته دیگر این است که در بخش زنان، وزنهبردار فوقسنگین جهان در آن روزها یک چینی بود که رکورد جهان را هم در اختیار دارد و بیشترین وزنهای که زده ۱۸۷ کیلوگرم بوده است.
برای روشنگری بیشتر درباره نگاههای عجیبوغریب به وزنهبرداری برای زنان در ایران شاید داستان «آیسن» بتواند ماجرا را بهخوبی شرح دهد. موضوعی که مربوط به سه سال پیش است که در حاشیه رقابتهای بینالمللی جام فجر به میزبانی اهواز برگزار شد. آن زمان فدراسیون از آیسن ادیب هشتساله دعوت کرده بود تا در مراسم افتتاحیه، به طور نمایشی وزنه بزند. آیسن از اردبیل با مربیاش راهی اهواز شد؛ اما مسئولان حراست در سالن مسابقات، اجازه حضور روی تخته را به او ندادند. تصاویر اشکهای آیسن بازتاب گستردهای در رسانهها یافت و حتی واکنش خانم اورسولا پاپاندرئا نایبرئیس آمریکایی فدراسیون جهانی را نیز برانگیخت. با دخالت استاندار خوزستان، آیسن در مراسم اختتامیه روی تخته رفت. انعکاس خبر و فیلم این اتفاق، بیش از نتایج و رکوردهای ثبتشده در متن مسابقات بود. اشکهای آیسن تنها حاشیه رقابتها نبود. فردای افتتاحیه نیز مأموران حراست، مانع از ورود زنان شاغل در هیئت برگزاری به سالن شدند. اورسولا گارزا پاپاندرئا، اما مقابل در ایستاد و گفت اگر زنان ایرانی وارد نشوند، من هم نمیآیم. او ۴۰ دقیقه بیرون منتظر ماند تا سرانجام، اجازه ورود به زنان داده شد. خانم پاپاندرئا پس از ترک ایران، عکس یادگاری را که با آیسن ادیب انداخته، در اینستاگرام منتشر کرد و نوشت: «پس از چند روز سخت، آیسن ادیب جایگاه خود را در تاریخ وزنهبرداری زنان ایران ساخت. اولین زنی شد که روی تخته رفت؛ در برابر مردان و زنان وزنه زد. پخش زنده تلویزیونی شد و زینتبخش صفحه اول محبوبترین روزنامه».
داستان پناهندگی ورزشکاران ایران فقط مربوط به شقایق باپیری و احتمالا یکتا جمالی نمیشود. در سالهای اخیر چهرههای مهمی ایران را ترک و مهاجرت کردند که سعید ملایی و کیمیا علیزاده مهمترین آنها بودند. مسئولان ورزش ایران هم با وجود وعده و خوشبینیهای متعدد هرگز نتوانستهاند مانع خروج نخبههای ورزش ایران شوند؛ اتفاقی که به نظر میرسد پایانی برای آن نیست.
منبع: فرارو
کلیدواژه: یکتا جمالی وزنه برداری وزنه برداری زنان شقایق باپیری یکتا جمالی زنان ایران وزنه بردار ورزش ایران رقابت ها تیم ملی گم شدن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۸۳۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بایدن در دو نسخه؛ سرکوب زنان آمریکایی و حمایت از زنان ایرانی
وقوع رخدادهایی که در دانشگاهها اتفاق افتاد ۷ ماه پیش غیرقابل تصور بود، اینکه یک زن سفیدپوست آمریکایی، آن هم دانشگاهی، توسط دولتش که موعظه آزادی میکند و گزارشهای سالانه در مورد لزوم احترام کشورهای جهان به حقوق زنان منتشر میکند، تنها به دلیل بیان دیدگاههایش مورد ضرب و شتم قرار گیرد و بازداشت شود.
اما به باور ناظران و حتی مؤرخان و فیلسوفان «طوفان الاقصی» دژهای توهم انساندوستی و دموکراسی غرب را در هم کوبید و چهرهی واقعی آزادیها در آن را آشکار کرد.
دانشگاههای آمریکا ۱۸ آوریل جاری، موجی از اعتراضات گسترده علیه کمکهای مالی و تسلیحاتی واشنگتن به اسرائیل جهت نسلکشی فلسطینیها به دست رژیم صهیونیستی را کلید زدند که از ۷ اکتبر آغاز شده بود.
این اعتراضات خیلی زود دانشگاههای کلمبیا، اموری، نورث وسترن، جرج واشنگتن، جرج تاون، ییل، واشنگتن، کالیفرنیای جنوبی، هاروارد و دیگر مراکز و مؤسسات علمی و تحقیقاتی معروف ایالات متحده را فرا گرفت.
این اعتراضات به دانشگاههای داخل آمریکا ختم نشد، بلکه در راستای آن دانشگاههای استرالیا، کانادا و سپس فرانسه نیز در برگرفت. این درحالی است که خبرهایی از شعلهور شدن دامنه این اعتراضات در دیگر کشورهای غربی، به ویژه انگلیس به عنوان اولین حامی شکلگیری «اسرائیل» در سرزمینهای اشغالی فلسطین در سال ۱۹۴۸، نیز به گوش میرسد.
تا این لحظه تجاوزات رژیم صهیونیستی به نوار غزه منجر به شهادت بیش از ۳۵ هزار فلسطینی شده است که بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند. علاوه بر تخریب اکثر شبه کامل زیرساختها و مناطق مسکونی غزه.
شلاق کابوی آمریکایی
وقتی پلیس برای سرکوب دانشجویانی که حمایت مالی از نسلکشی را محکوم میکردند، وارد میدان شد، زنان را ضرب و شتم و آنها را به همراه صدها دانشجو و استاد بازداشت کرد.
در این ضرب و شتمها و بازداشتها حتی مدرک تحصیلی پرفسور «کارولین فولین»، استاد اقتصاد دانشگاه اموری نیز به دادش نرسید. دنیا فریادهایش را که میگفت: "من پروفسور هستم" و نالههایش زیر پای پلیس را شنید. صحنهای که یادآور قتل «جرج فلوید» سیاهپوست آمریکایی به دست پلیس بود.
با «جیل استاین» ۷۳ ساله، پزشک و کاندیدای ریاست جمهوری نیز اینگونه رفتار شد. پلیس وی را به دلیل شرکت در اعتراضات دانشگاه واشنگتن بازداشت کرد.
در صحنهای دیگر، یک پلیس کفشهای سنگین خود را بر گردن دختر جوانی فشار میدهد، چون میخواست کمک مالی دولتش به کشتار کودکان و زنان غزه متوقف شود.
مقابل این صحنههای خشونتآمیز، مردم اظهارات بایدن را به یاد میآورند که چگونه در آنها ظلم به زنان در ایران و سایر کشورهای جهان را محکوم میکرد.
بایدن در اظهاراتی گفته بود، زنان در ایران برای حق آزادی، آزادیبیان، تجمع و تظاهرات مبارزه میکنند و افزوده بود: «زنان در سراسر جهان تحت آزار و اذیت هستند. تهران باید به خشونت علیه شهروندانش پایان دهد.»
این تنها نسخه خارجی کابوی هشتاد ساله نیست که به خود اجازه میدهد، ارزشهایی، چون آزادی، همزیستی و تمدن را به ملتهایی صادر کند که از نخستین سپیدهدم تاریخ، تمدنساز بودهاند.
در نسخه داخلی، کابوی هشتاد ساله به شهروندانش به ویژه زنان، اجازه میدهد، فقط در مسائلی، چون بیکاری، سقط جنین، مهاجرت، * و تراجنسیتی اظهارنظر و تظاهرات کنند و هرگز اجازه ندارند، از خطوط قرمز عبور و برادر بزرگتر را عصبانی کنند.
شخصیتهای اورول
برادر بزرگتری که «جورج اورول» در رمانش «قلعه حیوانات» (۱۹۸۴) پیشبینی کرد، کسی جز «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیست که از دور تمام رخدادهای جاری در واشنگتن و دیگر شهرهای آمریکا را زیر نظر دارد و نظر خود را بر آنها در کشوری تحمیل میکند که از آن به عنوان بهشت آزادیها یاد میشد.
از آنجایی که هدف جنبش دانشجویی رهایی از سلطه برادر بزرگ است، لذا لازم بود، «وینستون اسمیت» قهرمان، نقش خود را در هدف قرار دادن مراکز فکری، فرهنگی، مدنی و به طور کلی علمی ایفا کند تا آگاهی و بیداری از این مراکز به جامعه آمریکا و از آنجا به افکار عمومی جهان درز پیدا نکند تا مبادا پایههای تجاوز، بیعدالتی و فساد در جهان متزلزل شود.
به همین دلیل، بایدن به پلیس و گارد ملی اجازه میدهد تا زنانی که علیه ظلم برادر بزرگتر در اسرائیل قیام میکنند، را ضرب و شتم کنند و خود به حمایتهای مالی و تسلیحاتیش از «اسرائیل» ادامه میدهد، حتی اگر همه مردم آمریکا از جمله یهودیان، از وی متنفر باشند.
در این راستا، هفته گذشته رئیس جمهور آمریکا با کمک مالی ۲۶ میلیارد دلاری به «اسرائیل» برای ادامه جنگش در نوار غزه موافقت کرد و متعهد شد که همچنان به حمایتهایش جهت تأمین و تضمین امنیت و برتری این رژیم بر همسایگانش ادامه دهد.
به تبعیت از بایدن، بلینکن و کربی نیز نقش روزانه خود را ایفا و هر روز تأکید میکنند که «اسرائیل» مرتکب نسلکشی نشده، غیرنظامیان را هدف قرار نداده و قوانین بینالمللی را نقض نکرده است. آنها اصرار دارند، حقایقی که با تمام جزئیات آن در رسانههای دنیا پخش میشود و میلیاردها نفر در سراسر جهان آنها مشاهده میکنند، دروغی بیش نیست.
وحشتناکترین کابوس.. مرحلهای بیمانند در تاریخ
با همه اینها، «مازن النجار»، نویسنده و خبرنگار شبکه «الجزیره» بر این باور است، خیزش دانشگاههای آمریکا مرحلهای منحصربهفرد «در مبارزه فرهنگی با نظام سلطه امپریالیستی» است. این خیزش «برخی پیوندهای این نظام را گسسته و الهامبخش بسیاری از مردم دنیا شد و پیشروی آنها افقهای انسانی، معنوی و اخلاقی جدیدی گشود.»
النجار در مقالهای در شبکه الجزیره نوشت: «آنچه در دانشگاههای آمریکا اتفاق میافتد به وحشتناکترین کابوس صهیونیستها تبدیل شده است. این اعتراضات، چیزی جز مشروعیتزدایی از "اسرائیل" و رسواکردن اخلاقی آن، بهویژه در میان نسلهای جوان غرب نیست. نباید فراموش کرد که هم اکنون این احتمال به شدت مطرح است که این خیزشها و تظاهراتها توسط نسل جدیدی از یهودیان در غرب رهبری شود. نسلی که اگرچه در خانوادههای ریشهدار یهودی و حتی صهیونیستی بزرگ شدهاند، اما روایت صهیونیسم جهانی را تکذیب میکنند و به دنبال حقیقت و عدالت هستند».
«عمار علی حسن»، پژوهشگر و جامعهشناس جهان عرب نیز میگوید: «با گذشت زمان، جوانان در غرب محدودیتهایی که شهروندان کشورهایشان درباره اسرائیل وضعشده را در هم میشکنند، محدودیتهایی که برای چندین دهه برای آنها اعمال شده و حالا متوجه شدهاند، همه پوچ و ناحق هستند.»
و چه بسا شاهد تحقق خیلی زود این گفته «کریس هگز»، نویسنده و خبرنگار نظامی آمریکایی باشیم که در یکی از گزارشهای خود خاطرنشان کرد: «دانشجویان آمریکایی که در میان آنها بسیاری از یهودیان نیز مشاهده میشوند، در خیزش خود شجاعت اخلاقی و جسمی بسیاری نشان دادند. این خیزش را چیزی جز شکست فاحش نخبگان و نهادهای حاکم نیست. خیزشی که خواستهاش توقف بزرگترین جنایت یعنی نسلکشی است.»
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی